عوامل درونی عبارتند از گرفتاری در روزمرگی و یک سونگری، انفعال، تنبلی، بی انگیزگی و ترس از ارائۀ ایده های نو و جسورانه که مورد تمسخر دیگران قرار نگیرند علاوه بر اینها عوامل اجتماعی و بیرونی بویژه در این روزها همچون فشارهای اجتماعی و سیاسی انسان را به انفعال و واکنش های عصبی ترغیب کرده و یا سانسورهای بیجا و ایجاد ممانعت برای هر نوع نوآوری که شخص احساس کند کار کردن در این وضعیت آب در هاون کوبیدن است.
تا حدودی میتوان عوامل درونی را تغییر داد چون وابسته به ارادۀ شخص برای دوباره زندگی کردن است اما عوامل بیرونی گاهی موجب میشوند که از موطن دل کنده و مجبور به مهاجرت شوید.
حال برای کسانی که در این اقلیم میمانند چاره چیست؟ این اشخاص آسیب ناشی از این آسیب دیدگی را متحمل میشوند اما باید دانست که بی اهمیت نمودن آن تنها راهکار خلاصی از دست این اژدهای چند سر است.
ورود بیش از حد آسیبهای ناشی از رفتار و عملکرد عوامل اجتماعی و سیاسی به ذهن؛ همچون ویروسی ست که شخص را زمینگیر و از فعالیتهای روزمره دور میکند. مهم شناخت تفاوت دیدگاه در ارزیابی بین دو واژۀ بی تفاوتی و بی اهمیت کردن است.
شیوع نمایشی ابتذال در رسانه ها یکی از چیزهایی ست که باید نسبت به دیدن و یا شنیدن سخن اشخاص گوینده یا مجری بی تفاوت بوده سخنانی که گاهی احساس میکنی که از زبان فردی شنیده میشود که دچار زوال عقلی شده است سخنانی که کذب محض است اینگونه عوامل باید در این باتلاق متعفن خود ساخته و تعمدی به منظور پروپاگاندا برای یکپارچه سازی مردم مانده و چرخش گفتاری و رفتاری آنها در موقعیتی در حال تغییر را باید به سخره گرفت!
کار کردن تنها سپر دفاعی در برابر به انفعال کشاندنی هدفمند است که طراحی کرده اند.
حامد خاکی
نویسنده، پژوهشگر و گرافیست